چه قدر کارها و مسؤولیتهای خودمون رو با «یه روز ...» به تأخیر یا تعویق انداختیم، چه قدر با این تفکر، از چیزی که باید باهاش رو به رو میشدیم یا ...
چه قدر کارها و مسؤولیتهای خودمون رو با «یه روز ...» به تأخیر یا تعویق انداختیم، چه قدر با این تفکر، از چیزی که باید باهاش رو به رو میشدیم یا به انجام میرسوندیم شونه خالی کردیم و از همه مهمتر، چه قدر از رؤیاها و آرزوهامون با همین یه جملهای که به خودمون گفتیم، دور شدیم؟
فرقی نمیکنه که اون کار تمدید کارت بانکیه یا مرتب کردن خونه، فرقی نمیکنه که اون چیز یه گفت و گوی سخت برای پایان دادن به یه رابطهٔ بیسرانجامه یا تحویل یه پروژه و فرقی نمیکنه که اون رؤیا یادگیری یه هنره یا راهاندازی شغل دلخواه. ساز و کار ما برای انجام ندادن و مواجه نشدن، طفرهروی و اهمالکاری یا به زبون سادهتر، امروز و فردا کردنه و مشکل اینجاست که برای خیلی از ماها اون روز یا هرگز از راه نمیرسه یا خیلی دیر از راه میرسه.
راههای مختلفی برای غلبه بر طفرهروی وجود داره که شاید یکی و شاید هم ترکیبی از اونها بتونه برای چیزهشدن بر اهمالکاری بهمون کمک کنه. سادهترین و بهترین راه به نظر من مطالعهٔ کتابهای مرتبط با این موضوعه؛ کتابهایی مثل «هوش مثبت» از شیرزاد چمین و «عادت به اکنون» از نیل فیوری. برای کسایی که مشکلشون ریشهدارتره، بررسی سایهها و تعهدات نهفته میتونه خیلی مفید باشه و در نهایت درخواست کمک از یک مشاور و متخصص هم حتماً راهگشاست.
پینوشت: به نظرتون ما با چه شیوههایی از کاری که باید انجام بدیم، طفره میریم؟597 بازدید